بازگرداندن آب رفته به جوی هدف سفر خاورمیانهای بایدن / کاهش نفوذ ایالات متحده در غرب آسیا محسوس است / نه ایران و نه آمریکا خواهان احیای برجام نیستند
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۴۶۰۶۱۹
به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، هدفهای متعددی برای سفر دیرهنگام رئیس جمهور آمریکا به خاورمیانه ذکر شده اما بدون تردید تلاش برای مدیریت بحران انرژی در جهان که در پی جنگ اوکراین به وجود آمده، یکی از مهمترین دلایل سفر بایدن به خاورمیانه است. علاوه بر این، اندیشکدهها و خبرگزاریهای مختلف مسائلی از جمله تلاش برای عادیسازی روابط عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی، دلجویی از متحدان خاورمیانهای آمریکا، اشتراکگذاری مسائل باقی مانده در برجام با آنها و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گروه بین الملل خبرگزاری ایسکانیوز به منظور ارزیابی دلایل این سفر و ارتباط آن با مسائل منطقهای و جهانی مصاحبهای با دکتر «تیم اندرسون» -استاد دانشگاه در استرالیا و مدیر یک مرکز مطالعاتی در سیدنی- انجام داد.
متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:
- دلایل متعددی برای سفر بایدن به خاورمیانه ذکر میشود. به نظر شما مهمترین اهداف سفر رئیس جمهور آمریکا به خاورمیانه چه هستند؟
اجازه بدهید که ابتدا دلایل ذکر شده [برای این سفر] را مرور کنیم؛ هر چند که برخی از آنها مضحک هستند. اندیشکدههای وابسته به واشنگتن -مانند مؤسسه خاورمیانه- از این سفر به عنوان پیام بایدن مبنی بر تعهد آمریکا به منطقه، تلاش برای «امنیت انرژی»، پیشبرد «عادیسازی» با رژیم اسرائیل، مدیریت روابط با سعودیها و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس و حتی «امنیت انسانی» و «کاهش تنش» و ... صحبت کرده است. با توجه به اینکه واشنگتن در دو دهه گذشته حداقل هشت جنگ را در غرب آسیا به راه انداخته، ادعاهای آخری کاملا غیرعادی هستند.
در واقع، دولت بایدن در تلاش است تا برخی از تضادهای عمیقی که به خاطر همان مسائل رئیس جمهور شد را مدیریت کند. اسرائیلیها در بحران هستند و کاملا بهعنوان یک رژیم آپارتاید غیرقانونی دیده میشوند؛ جنگهای شکستخورده علیه عراق، سوریه و یمن مستقل نیازمند نوعی ارزیابی مجدد است؛ همه متحدان و نیروهای نیابتهای آمریکا (مانند جداییطلبان کرد) از خروج ایالات متحده از افغانستان ناراحت شدند و همه این عدم قطعیتها موجب شده تا سعودیها و قطر درگیر نوعی خودمختاری شده و فکر روابط بهتری با ایران و روسیه باشند.
مهمتر از همه اینها، بایدن با محاصره برخی از بزرگترین صادرکنندگان انرژی جهان از جمله ایران، ونزوئلا و اکنون روسیه موجب بروز بحرانهای جهانی انرژی و غذا شده است. سعودیها میدانند که این مسائل به اهرم خوبی در اختیار آنها قرار داده و [از همین رو] با روسیه همکاری میکنند. به بیان ساده، این موضوعات نگرانی واشنگتن را در مورد نقش روسیه و چین [در خاورمیانه] افزایش داده است؛ زیرا هر دوی آنها تعامل استراتژیک خود را در غرب آسیا گسترش داده و همزمان اکثر جنگهای «خاورمیانه جدید» واشنگتن (که توسط کاندولیزا رایس در بیتالمقدس در سال 2006 اعلام شد) شکست خورده است.
بایدن اخیرا با تحریک جنگ در اوکراین، نفوذ ایالات متحده در اروپا را افزایش داد، که باعث ایجاد شکاف بین روسیه و آلمان شد. اما کاهش نفوذ ایالات متحده در آمریکای لاتین و غرب آسیا محسوس است. اکنون واشنگتن با راه اندازی جنگهای اقتصادی، یک بحران انرژی و اقتصادی در اروپا -و احتمالا یک بحران جهانی غذا- ایجاد کرده است. اصلا مشخص نیست که چطور دیدار بایدن با یاران و متحدان بهانهگیرش در جهان عرب و اسلام این وضعیت را بهبود خواهد بخشید.
- فکر میکنید سفر بایدن به منطقه تا چه حد به توافق هستهای و احیای روابط ایران و عربستان ارتباط دارد و اینکه چه تاثیری بر این موضوعات خواهد داشت؟
من فکر نمیکنم که بایدن انتظار زیادی از برجام داشته باشد. از همان روزهای ابتدایی دولت او مشخص بود که واشنگتن تمایل یا توانایی بازگشت به توافقنامه 2015 نداشت؛ حتی با این وجود که خود او بخشی از آن توافق اولیه بود. واشنگتن به سادگی نمیخواهد اهرمهای فشار خود علیه ایران را کنار بگذارد. بایدن در این زمینه نیز مانند بسیاری از حوزههای دیگر، نتوانسته سیاستهای ترامپ را رها کند.
من معتقدم که هر دو طرف در حال بازی کردن هستند. واشنگتن به مذاکرات هستهای ادامه میدهد تا بتواند متحدان خود (و عواملش در سازمان ملل) را در محکوم کردن ایران به عنوان شرور حفظ کند. آنها سعی می کنند این واقعیت را پنهان کنند که این ترامپ بود که در مدت کوتاهی پس از امضای اوباما، این معاهده را پاره کرد. تهران نیز به نوبه خود -که تقریبا در دو دهه گذشته در شرایط بسیار متفاوتی مجبور به پذیرش توافق بدی شده است - چشم اندازهای یک توافق را مطرح میکند تا حسن نیت خود را نشان دهد و بگوید که از نظر اخلاقی و احترام به توافقات دارای شرایط عالی است. اما در این قرارداد چیزی جز لغو «تحریمها» برای ایران وجود نداشت و با امضای آن، خیلی زود با رژیم «فشار حداکثری» مواجه شدند. بنابراین به نظر من هیچ یک از طرفین خواهان توافق جدید برجام نیستند، اما هر دو تظاهر میکنند که دنبال آن هستند.
در مورد روابط ایران و عربستان، دولت بایدن نمیخواهد این روابط پیش برود. آنها به دنبال مکانیزمی برای تجدید درگیری و بیثباتی خواهند بود. به هر حال، ریاض مدتهاست که ابزار امپریالیسم غربی برای کمک به «تفرقه بینداز و حکومت کن» در منطقه بوده است. تا زمانی که سعودیها از ایفای این نقش دست برندارند، رها نخواهند شد. اما در حال حاضر، به دلیل بحران انرژی، به نظر میرسد که آنها تا حدودی دچار خودمختاری نسبی شدهاند؛ و این خبر بدی برای بایدن و تلاشهای او برای منزوی کردن روسیه است.
- با توجه به شکاف ایجاد شده در روابط آمریکا با برخی متحدان منطقهای این کشور به ویژه عربستان سعودی، آیا سفر بایدن میتواند موجب کنار رفتن دلخوریهای ایجاد شده شود؟
سفر بایدن در زمانی انجام میشود که مجموعهای از شکستهای غیرقابل انکار ایالاتمتحده و نشانههای کمی از توانایی واشنگتن برای حل و فصل آنها وجود دارد. ایالات متحده با افزایش محاصره برخی کشورها، یک بحران انرژی بر رهبران بیخرد اروپایی تحمیل کرد، سپس خود را موظف دانستند که مامورانی را به دنبال نفت به ونزوئلا بفرستند؛ حتی بدون اینکه دولت آن کشور را به رسمیت بشناسند. «عادیسازی» با اسرائیل تنها روابط مخفی قبلی شورای همکاری خلیج فارس را به نمایش گذاشت و هیچ کاری برای متوقف کردن نامگذاری بینالمللی رژیم صهیونیستی به عنوان یک دولت آپارتاید و در نتیجه جنایت علیه بشریت انجام نداد. ارتباط عربستان با روسیه باعث نگرانی [آمریکا] شده است، اما با توجه به بحران اخیر انرژی، ریاض تشویق شده تا به دنبال خودمختاری بیشتر از جمله روابط با روسیه باشد. بیش از سی جنگ اقتصادی به رهبری ایالات متحده (که به اشتباه «تحریم» خوانده می شود) حتی ظاهر یک نظم جهانی «لیبرال» را از بین برده و اکنون جنگ اقتصادی علیه چین، روسیه، ایران (و حتی به طور غیرمستقیم علیه هند و برزیل) این کشورهای بزرگ را در اتحادهای استراتژیک به هم نزدیکتر کرده است.
به نظر میرسد که گستاخی این مدعی امپراتوری، آنها را به سمت کوری کلاسیک و بیشازحد سوق داده، بدون اینکه راهی برای تعدیل شرایط یا به عبارتی «فرود سخت» در نظر بگیرد.
انتهای پیام/
مجید فرخی کد خبر: 1147279 برچسبها آمریکا خاورمیانه مذاکرات هسته ای عربستان روسیهمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: آمریکا خاورمیانه مذاکرات هسته ای عربستان روسیه ایالات متحده بحران انرژی سفر بایدن سعودی ها غرب آسیا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۶۰۶۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیشنهاد گروگان سابق آمریکایی در خصوص جنگ ایران و اسرائیل
جان لیمبرت، گروگان سابق سفارت آمریکا در تهران در مطلبی با اشاره به سطح تنشها بین ایران و آمریکا بر لزوم گفتگو بین طرفین تاکید کرد و گفت که صحبت با ایران سخت خواهد بود؛ اما اگر بتواند هر دو طرف را از مسیر فاجعه دور نگه دارد، ارزش دارد.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ جان لیمبرت، دیپلمات پیشین آمریکایی در مطلبی برای اندیشکده ریسپانسیبل استیت کرفت نوشت، برای چندمین بار، ایالات متحده و ایران به یک جنگ آشکار نزدیک شده اند که هیچ یک از طرفین آن را نمیخواهند. بر اساس این گزارش، اخیرا اسرائیلیها به ساختمانی در محوطه کنسولگری ایران در دمشق حمله کردند که منجر به شهادت هفت مستشار نظامی ایران شد.
در مقابل ایرانیها به این نقض اماکن دیپلماتیک اعتراض کرده و با پرتاب صدها پهپاد و موشک جنگی به سمت اسرائیل به آن پاسخ دادند. در این بین آمریکا با هشدارهای فراوان به رهگیری آنها کمک کرد. اسرائیلیها برای نشان دادن توانایی خود، دست به یک حمله متقابل زدند. به نظر میرسد که این مبادله تا دور بعدی فعلا پایان یافته است.
دیر یا زود، اگر آمریکا و جمهوری اسلامی میخواهند از این درگیری باخت-باخت اجتناب کنند، باید شروع به گفتگو کنند. ۴۵سال اتهام و نکوهش از سمت دو طرف، دستاوردی برایشان به ارمغان نیاورده است. همچنین برای دولتهای متوالی ایالات متحده، ایران همچنان معما است و معما باقی خواهد ماند.
با الهام از تروتسکی میتوان گفت «شما ممکن است کاری با ایران نداشته باشید. اما ایران با شما کار دارد.» برای ایران، آمریکا یک مشغله ذهنی باقی میماند. جمهوری اسلامی ایران نیز نشان داده که بعد از چهل و پنج سال جایگاه خود را حفظ کرده است. حال این پرسش مطرح میشود که چرا باید با جمهوری اسلامی صحبت کنیم، در حالی که اصل سیاست جمهوری اسلامی به قول یکی از مقامات ایرانی «مخالفت با آمریکا» است؟
جان لیمبرت ادامه میدهد: «ما باید صحبت کنیم، زیرا صحبت کردن (و گوش دادن) به دشمن به معنای تامین منافع ملی ما از طریق برقراری ارتباط است. حرف زدن هرگز به معنای تایید یا حمایت نیست.» تا امروز که دو طرف با هم صحبت نکرده اند، چه اتفاقی افتاده است؟ یا به عنوان مثال وقتی نمایندگان جمهوری اسلامی در جلسات از ملاقات حضوری با همتایان آمریکایی خود اجتناب میکنند، چه اتفاقی میافتد؟
هر گاه دو طرف، همسایه ها، اقوام، کشورها به هر دلیلی نتوانند با هم صحبت کنند، هر یک از طرفین برای دیگری به طور همزمان تبدیل به مافوق بشر میشوند که قادر به هر کاری است. در این صورت، یک ایران مافوق بشر میتواند در عرض چند هفته سلاح هستهای بسازد و تحویل دهد، نیروهای محور مقاومت را برای انجام ماموریت هایش در هر جایی تقویت و امپراتوریهای قدرتمند ایرانی دوران یونان و روم را بازسازی کند.
از سوی دیگر، ایالات متحده مافوق بشر نیز میتواند سیاست مداخله در رویدادهای ایران را به شکل دیگری ادامه دهد. در یک سطح، سیاستمداران تهران و واشنگتن به دنبال اجتناب از جنگ ایران و آمریکا هستند. ایران نمیخواهد جنگ بزرگ، اوضاع را در این کشور بههم ریزد و در واشنگتن، هر دو رئیس جمهور دموکرات و جمهوری خواه میدانستند که «جنگ احمقانه دیگر» در خاورمیانه یک بازنده سیاسی به همراه دارد.
در سال ۲۰۱۶، ترامپ در برابر چنین جنگهایی مقاومت کرد و پیام او قدرتمند بود. اگرچه او به طرز احمقانهای توافق هستهای ایران را رها کرد و تهدیدی عجیب برای زدن «۵۲ مکان تاریخی» در ایران مطرح کرد، اما به وضوح شکی برای پرهیز از جنگ نداشت. زمانی که مشاور امنیت ملیاش او را به سمت رویارویی سوق داد، وی را اخراج کرد.
آیا نخست وزیر بنیامین نتانیاهو میخواهد ایالات متحده را وارد جنگ با ایران کند؟ به نظر میرسد که او در پی حفظ خود در قدرت است. جنگها اغلب با بیان اینکه هر دو طرف خواهان صلح هستند، آغاز میشود. اما محاسبات نادرست یا دست کم گرفتن طرف مقابل و اقدامات شخص ثالث میتواند کشوری را به سمتی سوق دهد که خود میداند ویرانگر است. لیمبرت در نهایت تاکید کرد که صحبت با جمهوری اسلامی سخت خواهد بود، اما اگر بتواند هر دو طرف را از مسیر فاجعه دور نگه دارد، ارزش دارد.