چرا مذاکرات قطر گره خورد؟ آمریکا نه تحریم را لغو میکند و نه تضمین میدهد
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۸۶۷۸۸
به گزارش قدس آنلاین، مذاکرات هستهای بیش از دو دهه است که پیگیری میشود و میتوان گفت که از دوره دولت اصلاحات آغاز شده است. حال سوال مهم این است که به رغم این همه سال گفتوگو و مذاکره آن هم با حضور تیم های دیپلماسی و فنی چرا بار دیگر شاهد گره خوردن مذاکرات هستیم؟! نکته قابل تامل آن است که این مذاکرات در دولت های مختلف با دیدگاه های گوناگون دنبال شده و این یعنی در هر شرایطی مذاکرات قرار نیست به نتیجهای که منافع هر دو سمت مذاکره را تامین کند منتهی شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان در گفتگوی تلفنی شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر با اشاره به گزارشهای متعدد و رسمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر اینکه برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران کاملاً شفاف بوده و هیچگاه از مسیر قانونی منحرف نشده، تصریح کرد: «طرح مکرر اتهامات و ادعاهای تکراری علیه جمهوری اسلامی ایران در حین گفتگوها، بیانگر هدفگذاری سیاسی آنها از فرایند مذاکرات است.»
رئیس جمهور با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران تحریمهای یکجانبه را ظالمانه، غیرقانونی و ناحق میداند و در دفاع از حقوق خود مصمم است، گفت: «همه تلاشها باید در مسیر برداشتن کامل تحریمها با ضمانتهای لازم در این زمینه پیگیری شود. توافق پایدار مستلزم لغو تحریم ها و کنار گذاشتن بیقید و شرط ادعاهای بیاساس و پایه است.»
غرب در پی مذاکره برای رسیدن به تفاهم نیست
از سال ۱۳۹۲ به بعد دور جدید مذاکرات آغاز شد. با روی کار آمدن دولت روحانی اکثر پستهای دولت در اختیار مدعیان اصلاحات قرار گرفت و در نتیجه تفکر و جهانبینی این طیف بر دولت حاکم شد. تفکری که به شکلی سادهلوحانه به غرب اعتماد دارد. به رغم وجود این طیف در ساختار دولت و دستگاه دیپلماسی همه چیز برای یک توافق مهیا مینمود.
توافق هستهای نباید چیزی تا این حد پیچیده و غیرقابل دستیابی باشد آن هم به این شکل که در طول مذاکرات هستهای بین سال های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ تیم مذاکره کننده کشورمان بسیاری از شرایط غرب را پذیرفت. طبق آن شرایط کشورمان از برخی اقدامات قانونی که برای همه کشورها مجاز شمرده شده نیز محروم گردید. به غیر از آن در اقدامی بسیار غیرحرفهای کشورمان زودتر از موعد تعیین شده تعهداتش را انجام داد تا به خیال خود به غرب این پیغام داده شود که ایران بر پایبندی بر توافق هستهای مصمم است. در چنین حالتی به نظر میرسد که باید همه چیز طبق روال پیش رود و غربیها نیز خوشحال از اینکه ایران هم نظارت های فراپادمانی را و هم محرومیت از برخی فعالیتهای قانونی را پذیرفته که طبق معاهدات بین المللی در زمینه هستهای برای همه کشورها مجاز شمرده شده اند.
در چنین حالتی به نظر میرسد غرب به آنچه در ظاهر میگوید رسیده است و فعالیتهای هستهای ایران را محدود کرده اما باز هم در این حالت غرب به توافق پایبند نماند. این نکتهای مهم است که برای پاسخ به سوال ابتدای متن که «چرا مذاکرات گره خورده» باید به آن توجه داشته باشیم. موضوع توافق هستهای سال ۱۳۹۴ و همچنین توافقی که پیش از آن در دوره اصلاحات میان دولت کشورمان و سه کشور اروپایی منعقد شد به وضوح نشان میدهد غرب در پی رسیدن به تفاهمی در موضوع هستهای نیست.
خواستههای فرابرجامی ایران یا بستن راه عهدشکنان؟
به دنبال ارائه گزارش «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد از اجرای قطعنامه ۲۲۳۱، شورای امنیت این سازمان روز پنجشنبه ۹تیر ۱۴۰۱ در این باره نشستی برگزار کرد. معاون دبیرکل سازمان ملل در این نشست گفت که علیرغم از سرگیری تلاشهای دیپلماتیک در ماه دسامبر سال گذشته میلادی و عزم اراده برای حل و فصل موضوعات سیاسی و فنی، شرکت کنندگان در مذاکرات و آمریکا هنوز نتوانستهاند به اجرای موثر قطعنامه ۲۲۳۱ این سازمان دست یابند. احیای برجام نیازمند تلاشها و دیپلماسی مضاعف است. من و دبیرکل سازمان ملل از آمریکا و ایران میخواهیم هر چه سریعتر همکاریها ذیل برجام را از سر بگیرند.
معاون دبیرکل سازمان ملل تاکید کرد: ما مجدداً از آمریکا میخواهیم که تحریمهایش برضد ایران را همانطور که در این توافق آمده است برچیند یا لغو کند و همچنین معافیتهای مرتبط با تجارت نفت ایران را تمدید نماید. همچنین از ایران نیز میخواهیم که اقداماتی را که با تعهدات مرتبط هستهایاش تحت این سازگار نیست، به عقب بازگرداند.
نماینده اتحادیه اروپا نیز با اشاره به سابقه تلاشهای دیپلماتیک درباره احیای برجام و بدون اشاره به انفعال و عهدشکنیهای اروپاییها در این باره گفت که اتحادیه به بازگرداندن و احیای برجام متعهد است. نماینده آمریکا در شورای امنیت نیز ضمن بهکارگیری سیاست مقصر نمایی در زمینه بازگشت کامل واشنگتن به تعهدات برجامی اش گفت: آمریکا متعهد به بازگشت متقابل به اجرای کامل برجام است! ما ماه ها است که آماده نهایی کردن توافق بر اساس موارد مذاکره شده در وین بودهایم!
پاسخ محکم نماینده ایران در سازمان ملل
مجید تخت روانچی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل، روز پنجشنبه در نشست شورای امنیت در خصوص اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ و در پاسخ به ادعاهای مطرح شده در جلسه پنج شنبه شورای امنیت گفت: تعهدات طرفین طبق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ به دقت بیان و توضیح داده شده است، صریح و بدون ابهام است. در حالی که تعهدات هستهای ایران با لغو مؤثر همه تحریمها و عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی ایران مرتبط است، واقعیت این است که تحریمها همچنان پابرجا هستند و ایران از منافع اقتصادی آنطور که در توافق وعده داده شده بود، بهره نمیبرد.
تخت روانچی گفت: مجددا یادآوری میکنیم که آمریکا در تاریخ ۸ می ۲۰۱۸، برخلاف قطعنامه ۲۲۳۱ و با نقض آشکار حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل، از این توافق خارج شد.
بیانیه مغرضانه و ضدایرانی تروئیکای اروپا
سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان در بیانیهای مغرضانه به تکرار مواضع خود درباره تحولات اخیر مربوط به مذاکرات رفع تحریمها پرداختند.
این سه کشور اروپایی مدعی شدهاند که توافق برای از سرگیری احیای کامل برجام از ماه مارس در وین حاصل شده، اما ایران از این فرصت استفاده نکرده است.
این بیانیه مغرضانه با ادعاهای مضحک در حالی است که کشورهای اروپایی به قصور و تقصیرهای خود در اجرای تعهداتشان ذیل برجام هیچ اشارهای نکردهاند.
چرا مذاکرات گره خورده؟
چنان که خواندید نمایندگان آمریکا و اتحادیه اروپا در سازمان ملل در هنگام سخنرانی مدعی شده اند که «فرصت را بر اساس متنی که در دسترس است برای نهایی کردن توافق غنیمت شمارید» اما از طرفی آنها از درخواستهای فرابرجامی ایران به عنوان عاملی برای نرسیدن به توافق نام برده اند. آن درخواست ها چیست؟
کشورمان بر اساس دو توافق هستهای که یکی در دولت اصلاحات و دیگری در دولت مورد حمایت اصلاحطلبان (تدبیر و امید) منعقد شد به ۲تجربه رسیده است: نخست آنکه غرب پس از اجرای توافق به سادگی مسیرش را به سمت بدعهدی تغییر میدهد لذا برای عدم تکرار آن درخواست تضمین را مطرح کرده است.
دومین تجربه این است که اگر غرب بخشی از تحریمها را لغو کند از بخش دیگر تحریمهای به جا مانده به گونهای سوءاستفاده میکند که عملا انتفاع اقتصادی ایران را در بخشهای لغو شده نیز مسدود نماید.
در چنین حالتی عقل سلیم حکم میکند که ایران این ۲مسیر بدعهدی را برای غرب ببندد و گویا مسدودسازی مسیرهای بدعهدی غرب برای آنها اصلا خوشایند نیست. چرا؟!
اگر غربیها به واقع در اعماق اندیشههای شیطانی خویش نقشه رکب زدن به ایران و بدعهدی چندباره را ندارند چرا باید از دادن تضمین هراسان باشند و آن را تا آن اندازه مهم جلوه دهند که جلوه تحقق توافق هستهای را بگیرد؟! آیا این به خوبی گویای آن نیست که «کاسهای زیر نیمکاسه هست» و نقشههای شومی در سر آنها وجود دارد؟!
پافشاری دیپلماتهای کشورمان بر انتفاع اقتصادی
اگر دقت کنیم میبینیم که ۲توافق هستهای در دولت اصلاحات و دولت مورد حمایت اصلاحطلبان (دولت تدبیر و امید) منعقد شد. آیا اینکه ۲توافق در دورههایی حاصل شده که اصلاحطلبان و تفکر آنها در دولت و به تبع آن در دستگاه دیپلماسی جاری و ساری بوده نشان دهنده کاربلدی این طیف در دیپلماسی و دانستن زبان دنیاست؟!
برای پاسخ باید ببینیم که نتیجه این ۲توافق چه بوده است و آیا دیپلماتهای کشورمان در آن دوره توانستهاند با زیرکی و تیزهوشی راه فریبکاری دشمن را مسدود کنند یا نه برعکس به راحتی از لبخند آنها فریب خوردهاند. در هر دو توافق غرب به تعهداتش عمل نکرد و نتیجه آن شد که پس از چندسال پلمب مراکز هستهای یا محدودسازی فعالیتهای صلحآمیز کشورمان در نهایت دوباره به روزهای پیش از توافق بازگشتهایم. پس آن ۲توافق نشانه کاربلدی نیست و بلکه حتی برعکس...
نکته مهم دیگر این است که در توافق هستهای موسوم به برجام وزیرخارجه وقت کشورمان به صراحت گفت «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود» این گفته به خوبی گویای این نکته است که برای طیف اصلاحطلب انتفاع اقتصادی ملت ایران از برجام مهم نبوده بلکه آنچه اهمیت داشته برای آنها صرفا امضای یک توافق با کدخدا بوده است اما دیپلماتهای اخیر کشورمان به شدت بر انتفاع اقتصادی ملت ایران پافشاری دارند و اگر این نباشد به راستی امضای توافق با غرب چه فایدهای برای ما دارد جز محدود کردن فعالیتهای صلحآمیز کشورمان؟
منبع: کیهان
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: مذاکرات هسته ای قطر علی باقری جمهوری اسلامی ایران دبیرکل سازمان ملل انتفاع اقتصادی توافق هسته ای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت تحریم ها تلاش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۸۶۷۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صدایی که از ایران شنیده میشود/آیا معمای طالبان حل خواهد شد؟ / فاصله خاورمیانه تا توافق
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که دیدار رهبر انقلاب و مسئولان و کارگزاران حج و دیدار رئیس اقلیم کردستان با رهبر انقلاب از یک سو و از مذاکره در تهران تا احیای برجام در واشنگتن در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
آیا معمای طالبان حل خواهد شد؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان آیا معمای طالبان حل خواهد شد؟ نوشت: هفته گذشته در جریان یک انفجار در یکی از مساجد شیعیان استان هرات افغانستان هفت نفر از نمازگزاران که یکی از آنها زن بود به شهادت رسیدند. خبر این جنایت توسط رسانههای دولتی و رسمی کشورمان بدون آنکه حساسیتی نسبت به آن نشان داده شود منتشر شد و مسئولان جمهوری اسلامی نیز از کنار آن گذشتند. این روش متاسفانه در زمینه به شهادت رسیدن مردم بیگناه افغانستان در دوره جدید سلطه گروه تروریستی-تکفیری طالبان به یک رویه تبدیل شده و به نظر میرسد در قالب یک قرارداد نانوشته بنا بر اینست که مسئولان ایرانی در برابر مسلمانکشی در افغانستان سکوت کنند. براساس همین قرارداد نانوشته است که به صورت متناوب افراد و جمعهائی از مخالفان سلطه طالبان اعم از سنی و شیعه به شکلهای مختلف توسط عناصری که در ظاهر مشخص نیست چه کسانی هستند جان خود را از دست میدهند و این جنایات که روشن است کار طالبان است در میان سکوت مرموز و حسابشده به فراموشی سپرده میشوند.
درباره این وقایع هولناک، نکات قابل تاملی وجود دارند که لازم است مورد توجه قرار گیرند. تامل مسئولین ارشد نظام جمهوری اسلامی در این نکات میتواند مانع وقوع حوادثی شود که آینده کشورمان را تهدید میکنند.
یک نکته اینست که تقریباً هر هفته یک حادثه تروریستی در افغانستان رخ میدهد که در اثر آن چندین نفر جان خود را از دست میدهند. با توجه به اینکه قربانیان این جنایات معمولاً از میان اهالی استان هرات و مناطق هزارهجات و شیعیان و همینطور ناراضیان اهل سنت و مخالفین سلطه طالبان هستند، کاملاً روشن است که گروه طالبان درصدد پاکسازی قومی، تصفیه مذهبی و ریشهکن ساختن مخالفین خود برآمده و این تصمیم را با قاطعیت اجرا میکند. این جنایت، با تمام موازین اسلامی، انسانی و بینالمللی در تضاد است و سران طالبان باید به خاطر آن محاکمه و مجازات شوند.
نکته دوم اینست که برخلاف ادعای حاکمیت خودخوانده، طالبان با داعش تقسیم کار کردهاند و برای اینکه جنایات به نام حاکمیت ثبت نشود و به وجهه بینالمللی آن لطمه نزند، آنها را به گردن داعش میاندازند و داعش نیز آنها را به گردن میگیرد. این واقعیت را تمام گروههای جهادی افغانستان بارها اعلام کردهاند و روشنترین دلیل صحت آن اینست که حکومت خودخوانده طالبان هرگز هیچکس را به عنوان عامل این جنایات معرفی و مجازات نمیکنند. رسوائی بزرگ جدیدی که گریبانگیر طالبان شده اینست که امیرخان متقی وزیر خارجه این گروه تروریستی هفته گذشته مدعی شد اصولاً داعش در افغانستان حضور ندارد و در همان حال حکومت خودخوانده طالبان جنایتهای داخل افغانستان را به گردن داعش میاندازد!
نکته سوم اینست که حکومت خودخوانده طالبان ادعا میکند افغانستان در امنیت کامل قرار دارد و این ادعا را در بوق و کرنا میکند و از امتیازات خود میداند، ولی برخلاف این ادعا مرتباً اخبار انفجار و ترور از نقاط مختلف این کشور به گوش میرسد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در گزارش خود از وضعیت فعلی افغانستان تحت سلطه طالبان اعلام کرد ۲۰ گروه تروریستی در این کشور حضور دارند بطوری که آن را به کانون تروریسم منطقه تبدیل کردهاند. تاملبرانگیزترین واقعیت اینست که گروه طالبان امکانات را برای حضور این گروههای تروریستی فراهم ساخته و آنها را برای برنامههای آینده خود در منطقه آماده میکند.
چهارمین نکته به ایران مربوط است که چند سوال مهم را در خود دارد. یک سوال اینست که اگر وظیفه نظام جمهوری اسلامی اینست که در برابر کشتار مسلمانان ساکت نباشد کمااینکه به این وظیفه اسلامی به درستی در مورد فلسطین و جنایات صهیونیستها عمل میکند، چرا در قبال کشتار مردم مسلمان افغانستان چنین احساس مسئولیتی ندارد؟ سوال دیگر اینست که میان گروه تروریستی-تکفیری طالبان که حتی شورای امنیت سازمان ملل نیز افغانستان تحت سلطه آن را یک کانون خطر برای منطقه میداند چه فرقی با رژیم صهیونیستی وجود دارد که مسئولین ما معتقد به مدارا با این گروه تروریستی هستند؟ سوال سوم اینکه چرا طالبان، داعش، القاعده و سایر گروههای تروریستی تکفیری از ابتدای تاسیسشان تاکنون حتی یک گلوله به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکردهاند و چرا با اینکه در وابسته بودن طالبان به صهیونیسم بینالملل تردیدی وجود ندارد، جمهوری اسلامی ایران با این گروه نرد عشق میبازد؟
و پنجمین نکته اینکه مردم ایران مدتهاست که خطر نفوذ عناصر وابسته به طالبان را در نقاط مختلف ایران احساس میکنند. این احساس خطر تاکنون به شکلهای مختلف از طریق رسانهها و افراد صاحب نظر به مسئولین گوشزد شده و حتی در موارد زیادی ارتکاب جنایت در ایران توسط نفوذیهای طالبان به اثبات رسیده است، با اینحال معلوم نیست چرا مسئولان حاضر نیستند به طالبان از گل نازکتر بگویند و این به یک معما تبدیل شده است. اکنون سوال مهم اینست که بالاخره معمای طالبان چه وقت حل خواهد شد؟
فاصله خاورمیانه تا توافق
جلال خوشچهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان فاصله خاورمیانه تا توافق نوشت: تحولات منطقه با نشانههای متعارض آن هم هرلحظه و به نوبت، ناظران را دچار آشفتگی تفسیری_ تحلیلی کرده است. برخی رخدادها از جمله استمرار گفتگوهای آتشبس در قاهره با حضور مقامهای سیاسی _ امنیتی ایالات متحده؛ چراغ سبز حماس و اسرائیل برای انعطاف در مواضع پیشین خود؛ سفر «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای به ایران؛ انتشار برخی اخبار مربوط به گفتگوهای تهران _ واشنگتن در نیورک برای کاهش تنشهای دو طرف؛ ابتکارهای تازه عمان و ژاپن برای ایجاد بستر گفتگوهای تازه میان تهران و غرب بر سر اختلافات هستهای و منطقهای و... از یکسو نشانههای مثبت در حداقل کنترل اوضاع بروز داده است.
از سوی دیگر، اما نشانههای مثبت در لحظه دچار تغییر میشود. این تغییر نیز مربوط به گزارشهایی است که شکست مذاکرات قاهره را با مخالفت حماس و اسرائیل در چگونگی ساختار مفهومی آتسبس در غزه؛ خروج اعتراضی حماس از دور گفتوگوها؛ حمله ارتش اسرائیل به شرق رفح؛ از سرگیری آتشباری میان حزبالله و اسرائیل در جنوب لبنان و در این حال سختی هرگونه توافق تازه میان تهران و آژانس بینالمللی هستهای؛ همچنین ابهامها درباره نتایج رایزنیهای دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن را به نمایش میگذارد. به راستی اوضاع به کدام سمت در حال حرکت است؟ تشدید بحران؟ توقف در هر آنچه اکنون هست؟ یا قبول قاعده «شدّت قبل از فترّت» که سرانجام تکلیف همه طرفها را درچارچوب نظم جدید روشن میکند.
هر سه احتمال بالا را با شواهد موجود نمیتوان با قطعیت پیشبینی کرد؛ وقتی هر ساعت، اوضاع متفاوت از ساعتهای پیش از آن است. آنچه اکنون قطعی است؛ نبود قطعیت است. آیا در این صورت میتوان از «بنبست» سخن گفت تا وقتی که هنوز «نقطه تعادل» در روند جاری پیدا نشده است؟ این نقطه وقتی دور از دسترس مینماید که مطالبات هریک از طرفها براساس بازی «صفر و صد» تنظیم شده است. اسرائیل در ازای قبول آتش بس، تسلیم کامل حماس را در دو سطح نظامی و سیاسی میخواهد. حماس با داشتن تنها سرمایه اصلی و گران خود یعنی گروگانهایش، ماندگاری در ساختار سیاسی _ نظامی حکومت فلسطینی در هر شکل را به همراه آزادی دهها فلسطینی در بند اسرائیل طلب میکند. ایالات متحده در سودای توقف درگیریها به شکل مقطعی در خدمت به حداقل شش هدف اصلی است: ۱_ از انزوا خارج کردن اهمیت جنگ اوکراین و توقف سودبری روسیه از ناآرامیهای منطقه. ۲_ ایجاد امنیت تضمین شده برای اسرائیل. ۳_ بازگشت امنیت به دریای سرخ و تردد مطمئن کشتیهای تجاری در این دریا؛ خلیج عدن و بابالمندب. ۴_ رفع هرگونه اخلال در انتقال انرژی از منطقه خلیج فارس؛ ۵_ نزدیک کردن ریاض به قبول عادی سازی روابطش با تلآویو. ۶- استمرار انجماد در تنش جاری تهران و غرب. اما همه آنچه واشنگتن در پی آن است تابع زمانی است که انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در نوامبر آینده تعیین کننده آن خواهد بود. در این صورت رفتار کنونی واشنگتن نزد طرفهای مقابلش در منطقه، به مثابه رفتار آتش نشانی است که تنها میخواهد دامنه آتش را در محل آتش آنهم به شکل نیمبند کنترل کند. همین مهم سبب میشود که حتی مهمترین متحد او یعنی اسرائیل و دیگر دوستانش در منطقه با تردید به ابتکارهای واشنگتن بنگرند. این تردید حتی دامن اروپائیان را نیز گرفته است. حالا فرانسه و آلمان هم رفته رفته ساز انتقاد را به سیاستهای واشنگتن کوک کردهاند.
وابسته کردن آینده اوضاع به انتخابات نوامبر در ایالات متحده، یعنی قبول هرگونه توافق در حالحاضر مانند ساختن خانه روی شن خواهد بود؛ بنابراین هیچ طرفی نمیتواند به پایداری توافقها دلبسته شود وقتی مبتکر اصلی (واشنگتن) خود در موقعیت ژلاتینی قرار دارد.
تحولات منطقه هر لحظه تصویری متناقض را نزد ناظران به نمایش میگذارد. اگر با قاطعیت گفته نشود که همه چیز در بن بست کامل فرو رفته، اما میشود گفت که خاورمیانه تا نقطه توافق فاصله بسیار و دور از دسترس دارد.
صدایی که از ایران شنیده میشود
محمد اسلامی رئیس سازمان انرژیاتمی طی یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان صدایی که از ایران شنیده میشود نوشت: جمهوری اسلامی ایران در حالی پنجاهمین سالروز تأسیس سازمان انرژی اتمی را جشن میگیرد که بخش مهمی از اهداف راهبردی کشور در صنعت هستهای تحقق یافته است. دستیابی به این اهداف که مرهون هدایتهای داهیانه مقام معظم رهبری مدظله العالی است، در دولت سیزدهم در قالب یک سند جامع و راهبردی تبیین و مصوب شد که ترجمان چشمانداز ۲۰ ساله سازمان انرژی اتمی جهت نیل به اهداف مهم صنعت هستهای کشور است. گزارههای بنیادین این افق بلندمدت، براساس نیاز به توسعه زیرساختهای بنیادین، کسب فناوریهای برتر در حوزههای سلامت، امنیت غذایی، صنعت، محیطزیست و انرژیهای پاک و پایدار است. ازجمله اقداماتی که در قالب این چشمانداز ۲۰ساله و در جهت تسری مزایا و نتایج پیشرفت فناوری هستهای درزندگی آحاد مردم انجامشده باید به برنامهریزی برای افزایش هفت برابری ظرفیت تولید رادیوداروها در کشور اشاره کرد. احداث مرکز جدید تولید رادیودارو در حالی است که هماکنون ۵۰ رادیودارو در گروههای مختلف در داخل کشور تولید شده و ۲۱۰ مرکز پزشکی و درمانی و سالانه حدود یکمیلیون بیمار از خدمات و محصولات سازمان انرژی اتمی بهره میبرند. در زمینه توسعه و افزایش مراکز پرتودهی و پرتودرمانی نیز در سالجاری ۸ مرکز پرتودهی جدید برای اولینبار در کشور احداث و فعال میشود. تا سال ۱۴۰۰، ۶ دستگاه پتاسکن برای خدمات پزشکی در کشور وجود داشت، اما اکنون با تلاشهای صورتگرفته ۱۵ دستگاه به مجموعه دستگاههای پتاسکن افزوده شده است. بخش دیگری از آنچه در قالب این برنامه در دستور کار قرار گرفته، سرمایهگذاری برای دستیابی به ایزوتوپهای پایدار است که در حقیقت در مرز دانش قرار دارد و راهگشای توسعه همهجانبه در علوم و فنون نوین ارزیابی میشود. اکنون ایران یکی از معدود کشورهایی است که دانش جداسازی ایزوتوپهای پایدار را به شکل بومی توسط دانشمندان جوان خود کسب و اجرایی کرده است. در این مسیر تولید دستگاه «ایرانیوم» به دست متخصصان ایرانی و شکست انحصار تولید این دستگاه راهبردی صنعت هستهای که در سالهای گذشته فقط در اختیار سه کشور امریکا، انگلیس و آلمان بود از جمله موفقیتهایی است که به دست آمد. دانش دستیابی به ایزوتوپهای پایدار از حیث اقتصادی و نیز به لحاظ کاربرد آن در حوزههای مختلف از جمله در حوزه سلامت حائزاهمیت است. چنانکه یک گرم از یک ایزوتوپ میتواند برابر با چندین بشکه نفت ارزش اقتصادی داشته باشد. کما اینکه تولید هگزا فلوراید تلوریوم که شامل زنجیرهای برای جداسازی ایزوتوپ پایدار تلوریم ۱۳۰ است در نهایت به تولید ایزوتوپ ید ۱۳۱ منجر میشود که در تشخیص و درمان سرطان کاربرد دارد. فراتر از این اهداف، دستیابی به مرزهای دانش در حوزه کوانتوم در زمره محوریترین اهداف توسعهای چشمانداز ۲۰ ساله سازمان انرژی اتمی است. همچنان که کشورهای دارای فناوری هستهای پیشرفته به سمت دانش استفاده از انرژی همجوشی یا گداخت حرکت میکنند و جمهوری اسلامی ایران نیز از این مهم غافل نبوده است. برای قرار گرفتن در فهرست کشورهای صاحب تکنولوژی گداخت نقشه راه راهبردی در قالب سند چشمانداز طراحی شده است. صنایع هستهای ایران و سازمان انرژی اتمی امروز پرچمدار توسعه علمی و فناوری با جهت تجاریسازی است. ایجاد صنایع دانشبنیان علاوهبر ارزش افزوده قابلملاحظهای که در بخشهای اقتصادی و اجتماعی ایجاد میکند و عرصه را برای جذب و بهکارگیری نخبگان و سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی گسترش میدهد با شعار سال یعنی «جهش تولید با مشارکت مردم» تطابق دارد. این شعار خط فرمان توسعه و پیشرفت کشور است تا حضور مردم را بخصوص در حوزه فناوریهای دانشبنیان افزایش دهد، پژوهش را در دانشگاهها تقویت کند و از این طریق علاوهبر توسعه منابع انسانی، به توسعه تحقیقات و پیشرفت فناوری از طریق تحقیقات شتاب ببخشد. همچنین برمبنای سند ۲۰ ساله، گامهای مؤثری در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ در جهت دستیابی به ۲۰ درصد سبد برق کشور از انرژی هستهای در قالب طراحی و اجرای ابرپروژه ساخت نیروگاههای اتمی ۲ و ۳ در استانهای بوشهر، خوزستان، هرمزگان و سواحل مکران و شمال کشور برداشته شده است.
این اقدامات که دامنه گستردهای از نیازهای کشور را در خود جای داده و دستاوردهای آن در بخشهای مختلف به خدمت گرفته میشود، با مشارکت بخشهای گوناگون و متناسب با قابلیتهای کشور در اطلس جغرافیایی ایران به اجرا درآمده است.
تحقق این اهداف، مهمترین مأموریت سازمان و ترازوی سنجشی است که در پایان راه، ایران را بهعنوان یکی از قطبهای سازنده نیروگاههای اتمی در جهان معرفی میکند. طراحی و اجرای «سیاست نوآوری و درهای باز» نیز در همین راستا و با تمرکز بر زدودن وجه امنیتی ماهیت فعالیت هستهای کشور در دستورکار قرار گرفته است. سیاست «امنیتیسازی» موتور محرکهای برای جلوگیری از پیشرفت این صنعت بوده که از منظری قابل تأملتر، ایران را با موج تخریب روبهرو ساخته است بهنحوی که سعی دارند مسیر روشن و صلحآمیز آن را با حربه تحریم و ترور، تیره و تار سازند.
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران توانسته زیر سایه تلاش و دانش بومی دانشمندان خود، پاسخگوی نیازهایی باشد که دشمنان با تلاش برای تخریب، تحریم و منزویسازی ایران نتوانستهاند راهی برای بیپاسخ گذاشتن آنها بیابند. تازهترین نشانه این مهم را میتوان در همین روزها در ایران دید. سازمان انرژی اتمی در نخستین کنفرانس بینالمللی علوم و فنون هستهای، میزبان شمار زیادی از دانشمندان خارجی از نقاط مختلف جهان و بیش از ۵۰۰ نفر از اساتید دانشگاههای کشور است. برگزاری این نشست همزمان با حضور آقای «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فرصتی است تا انباشت سوء نگرشهایی که در پی سیاستهای ظالمانه غرب، تحریمهای ظالمانهای را به کشور تحمیل کرده، با فروپاشی روبهرو سازد و زمینه را برای تبادلنظر درباره مسائل اختلافی ایران و آژانس فراهم سازد.
بیگمان از خوان گسترده توسعه صنعت هستهای ایران، کشورهای جهان نیز منافع خویش را خواهند جست، اما سهم و نصیب شهروند ایرانی فراتر از دیگران است. در صحنه اروپا و غرب، تبدیل ایران به یکی از قطبهای هستهای خاورمیانه، راه سرمایهگذاران پرشماری را به بازار و میادین انرژی خواهد گشود، اما در داخل ایران، این دستاوردها میتواند تأمینکننده نیازهای پایه و حیاتی همه اقشار و سطوح جامعه باشد. چنانکه دانشمندان برای تداوم و توسعه ابعاد پیشرفتهای فناورانه، راه هموار و روشنی درپیش دارند، مردم هم زیر سایه دستاوردهای بومی دانشمندان جوان کشور به زندگی لبخند خواهند زد و هزاران دانشجو و نخبه ایرانی که دشمنان سعی داشتند، آنها را در حصار محرومیت علمی نگه دارند به سوی افقها و فضاهای جدید خیز خواهند برداشت.